امیلیاسرلى" و همکلاسىاش "ربکاشارپ" که او را بکى مىنامند، بعد از پایان یافتن درس شان به خانه آقاى سرلى مىروند. بکى مدتى در آنجا مىماند و با برادر امیلیا به نام "ژوزف " آشنا مى شود آنها قرار مىگذارند که با یکدیگر ازدواج کنند اما نامزد امیلیا به نام جورج اسبورن مانع از این کار می شود. "بکى" با "رودن کرولى" ازدواج می کند و امیلیا هم با کمکهاى فروان سروان ویلیام رابین و با وجود مخالفتهاى آقاى اسبورن بالاخره با جورج ازدواج می کند با شروع جنگ جورج به جبهه مىرود و در آنجا کشته مىشود.
یاوه بازار
حقوق کودک:
ناشر پایگاه:
نشریه:
پدیدآورنده پایگاه:
کتاب پایگاه:
گالری پایگاه:
گونه پایگاه:
برچسب:
فایل ها:
پایگاه ها:
منابع
متن کامل
امیلیاسرلى" و همکلاسىاش "ربکاشارپ" که او را بکى مىنامند، بعد از پایان یافتن درس شان به خانه آقاى سرلى مىروند. بکى مدتى در آنجا مىماند و با برادر امیلیا به نام "ژوزف " آشنا مى شود آنها قرار مىگذارند که با یکدیگر ازدواج کنند اما نامزد امیلیا به نام جورج اسبورن مانع از این کار می شود. "بکى" با "رودن کرولى" ازدواج می کند و امیلیا هم با کمکهاى فروان سروان ویلیام رابین و با وجود مخالفتهاى آقاى اسبورن بالاخره با جورج ازدواج می کند با شروع جنگ جورج به جبهه مىرود و در آنجا کشته مىشود. و امیلیا و پسرش تنها مىمانند رودن هم به علت اخلاق بد و نادرست از بکى جدا مىشود و پسرش را به برادر بزرگتر خود مى سپارد بکى مدتى بعد با ژوزف و امیلیا همراه مىشود و باعث مىشود تا امیلیا و رابین با هم ازدواج می کنند.
توضیحات: