ژینا پس از خریدن هفت نان قندى در راه خانه مشغول تماشاى مغازه هاست. سگى به او نزدیک می شود و همه ی نان قندی ها یش را می خورد. ژینا سگ را دنبال می کند تا او را تنبیه کند. اما گم می شود و گریه مى کند. پیرزنى به او نزدیک می شود و به او می گوید: من پول یا نان قندى ندارم ولى در باغچه ام گلى هفت رنگ دارم که با کندن هر گلبرگ آن می توانی به آرزوهایت برسی. پیرزن یکى از گل ها را به ژینا می دهد. ژینا شش گلبرگ گل را برای خواسته های بچه گانه اش هدر می دهد. اما گلبرگ آخر را برای سلامتی دوستش که فلج است می کند.
گل هفت رنگ
حقوق کودک:
ناشر پایگاه:
نشریه:
پدیدآورنده پایگاه:
کتاب پایگاه:
گالری پایگاه:
گونه پایگاه:
برچسب:
فایل ها:
پایگاه ها:
منابع
متن کامل
ژینا پس از خریدن هفت نان قندى در راه خانه مشغول تماشاى مغازه هاست. سگى به او نزدیک می شود و همه ی نان قندی ها یش را می خورد. ژینا سگ را دنبال می کند تا او را تنبیه کند. اما گم می شود و گریه مى کند. پیرزنى به او نزدیک می شود و به او می گوید: من پول یا نان قندى ندارم ولى در باغچه ام گلى هفت رنگ دارم که با کندن هر گلبرگ آن می توانی به آرزوهایت برسی. پیرزن یکى از گل ها را به ژینا می دهد. ژینا شش گلبرگ گل را برای خواسته های بچه گانه اش هدر می دهد. اما گلبرگ آخر را برای سلامتی دوستش که فلج است می کند.
توضیحات: