گل طلا دختر فلجى است که کلاش (گیوه) مىبافد و مادرش آنها را براى فروش به دکان حاج عباس مىبرد. روزى حاج عباس سفارش بافت کلاش بزرگ قرمزى مىدهد. گل طلا آن را مىبافد. کلاش به حرف مىآید و با گل طلا دوست مىشود و او را با خود به گردش مىبرد و با مردم آشنا مىکند. گل طلا مىفهمد که تنها نیست و همچون او زیادند. پس از آن، کلاش قرمز گاهى به گل طلا سر مىزند و با هم به گردش مى روند.
گل طلا و کلاش قرمز
حقوق کودک:
ناشر پایگاه:
نشریه:
پدیدآورنده پایگاه:
کتاب پایگاه:
گالری پایگاه:
گونه پایگاه:
فایل ها:
پایگاه ها:
منابع
متن کامل
گل طلا دختر فلجى است که کلاش (گیوه) مىبافد و مادرش آنها را براى فروش به دکان حاج عباس مىبرد. روزى حاج عباس سفارش بافت کلاش بزرگ قرمزى مىدهد. گل طلا آن را مىبافد. کلاش به حرف مىآید و با گل طلا دوست مىشود و او را با خود به گردش مىبرد و با مردم آشنا مىکند. گل طلا مىفهمد که تنها نیست و همچون او زیادند. پس از آن، کلاش قرمز گاهى به گل طلا سر مىزند و با هم به گردش مى روند.
توضیحات: