مجموعه ی ۲ داستان، شامل "گرگ آدمخوار"، هر روز چند گرگ به ده کرچ حمله مىکنند و گوسفندها و گاوها و مردم ده را با خود مىبرند. یک روز حسین و رجب تصمیم می گیرند با گرگها مبارزه کنند. گرگ ها همان روز حسین را از بین می برند. اما رجب با کندن تونلى در دل کوه مردم را به آن سوی کوه می برد و همگى با هم گرگ ها را نابود میکنند. تنها گرگ آدم خوار فرار میکند. "الاغ و مرد حیله گر"، قزل و شغاد دو برادرند. قزل، شغاد را به خاطر تنبلىاش از زمین هاى خود بیرون می کند و الاغ خود را به او می دهد. در راه الاغ طعمهی گرگ میشود و شغاد استخوانهاى الاغ را در زمین دفن میکند.
گرگ آدمخوار
مجموعه ی ۲ داستان، شامل "گرگ آدمخوار"، هر روز چند گرگ به ده کرچ حمله مىکنند و گوسفندها و گاوها و مردم ده را با خود مىبرند. یک روز حسین و رجب تصمیم می گیرند با گرگها مبارزه کنند. گرگ ها همان روز حسین را از بین می برند. اما رجب با کندن تونلى در دل کوه مردم را به آن سوی کوه می برد و همگى با هم گرگ ها را نابود میکنند. تنها گرگ آدم خوار فرار میکند. "الاغ و مرد حیله گر"، قزل و شغاد دو برادرند. قزل، شغاد را به خاطر تنبلىاش از زمین هاى خود بیرون می کند و الاغ خود را به او می دهد. در راه الاغ طعمهی گرگ میشود و شغاد استخوانهاى الاغ را در زمین دفن میکند. روز بعد صداى جمعیتى را میشنود که دنبال محل دفن یک امامزادهاند. شغاد از این موقعیت استفاده می کند و محل دفن استخوانها را به مردم نشان می دهد و ادعا میکند که آن امامزاده، جد اوست. مردم گول او را می خورند و او را بزرگ ده می کنند. شغاد سال ها از نادانى مردم استفاده و به آنها ظلم می کند. سرانجام قزل به آن ده می آید و مردم را از واقعیت آگاه میکند و شغاد را میکشد.