ننه نقلی برای دیدن دخترش روانه ی ده همسایه میشود. در راه خانه ی دخترش با گرگ، پلنگ و شیر روبه رو می شود که هر سه می خواهند او را بخورند. اما ننه نقلی با زرنگی به آن ها می گوید: بگذارید بروم مهمانی چاق بشوم، بعد برمیگردم و شما من را بخورید. ننه نقلی پس از یک هفته که می خواهد به خانه اش برگردد، داخل یک کدو حلوایی بزرگ می شود و دختر و دامادش اورا قل می دهند. شیر و پلنگ و گرگ که چشم به راه ننه نقلی هستند، از کدو سراغ پیرزن را میگیرند. پیرزن از داخل کدو جواب می دهد خبری از او ندارد و از آن ها میخواهد که او را قل بدهند تا برود.
کدوی قلقلهزن
حقوق کودک:
ناشر پایگاه:
نشریه:
پدیدآورنده پایگاه:
کتاب پایگاه:
گالری پایگاه:
گونه پایگاه:
برچسب:
فایل ها:
پایگاه ها:
منابع
متن کامل
ننه نقلی برای دیدن دخترش روانه ی ده همسایه میشود. در راه خانه ی دخترش با گرگ، پلنگ و شیر روبه رو می شود که هر سه می خواهند او را بخورند. اما ننه نقلی با زرنگی به آن ها می گوید: بگذارید بروم مهمانی چاق بشوم، بعد برمیگردم و شما من را بخورید. ننه نقلی پس از یک هفته که می خواهد به خانه اش برگردد، داخل یک کدو حلوایی بزرگ می شود و دختر و دامادش اورا قل می دهند. شیر و پلنگ و گرگ که چشم به راه ننه نقلی هستند، از کدو سراغ پیرزن را میگیرند. پیرزن از داخل کدو جواب می دهد خبری از او ندارد و از آن ها میخواهد که او را قل بدهند تا برود. اما گرگ پی به حیله ی ننه نقلی می برد و می خواهد او را از کدو در بیاورد که سرش داخل کدو گیرمی کند. ننه نقلی هم پا به فرار می گذارد.
توضیحات: