ک‍ب‍وت‍ره‍ای‌ پ‍راو

حقوق کودک:
ناشر پایگاه:
نشریه:
پدیدآورنده پایگاه:
کتاب پایگاه:
گالری پایگاه:
گونه پایگاه:
فایل ها:
پایگاه ها:
منابع

دو کبوتر ذاکر نر و ماده به دنبال غذا به شهری می‌رسند. روی پشت بام یک خانه، مردی را می‌بینند که در حال پرواز دادن کبوترها و غذا دادن به آنهاست. کبوتر ماده به هشدارهای همسرش توجه نمی‌کند و هنگامی که در حال دونه خوردن است در دام مرد می‌افتد. مرد پرهای کبوتر را می‌کند و او را در قفسی زندانی می‌کند. کبوتر ذاکر نر به دشتی که در آن لانه داشتند برمی‌گردد تا به ۲ جوجه ی خود رسیدگی کند و پس از چند روز با جوجه های خود باز می‌گردد. این بار مرد که نمی‌تواند کبوتر نر را اسیر کند، او را با تفنگ می‌کشد. جوجه کبوترها وحشت زده به دشت بازمی‌گردند. اما پس از چند روز برای دیدن مادر خود به شهر می‌روند.

متن کامل

دو کبوتر ذاکر نر و ماده به دنبال غذا به شهری می‌رسند. روی پشت بام یک خانه، مردی را می‌بینند که در حال پرواز دادن کبوترها و غذا دادن به آنهاست. کبوتر ماده به هشدارهای همسرش توجه نمی‌کند و هنگامی که در حال دونه خوردن است در دام مرد می‌افتد. مرد پرهای کبوتر را می‌کند و او را در قفسی زندانی می‌کند. کبوتر ذاکر نر به دشتی که در آن لانه داشتند برمی‌گردد تا به ۲ جوجه ی خود رسیدگی کند و پس از چند روز با جوجه های خود باز می‌گردد. این بار مرد که نمی‌تواند کبوتر نر را اسیر کند، او را با تفنگ می‌کشد. جوجه کبوترها وحشت زده به دشت بازمی‌گردند. اما پس از چند روز برای دیدن مادر خود به شهر می‌روند. این بار کبوتر مادر آنقدر خود را به قفس می‌زند تا می‌میرد. در لحظه های آخر او از جوجه هایش می‌خواهد که ازادی خود در بیابان و دشت را فدای چند دانه گندم نکنند.

توضیحات:
Submitted by lib on