کوزه ای به سوی یک خانه می رفت تا از آنجا شیره بدزدد. در راه، کژدم، جوالدوز، کلاغ و مرغ با او همراه شدند و کمک کردند تا صاحبخانه دستش به کوزه نرسد. ولی وقتی کوزه می خواست از در خانه خارج شود، چون سهم کلوخ پشت در را نداده بود، کلوخ هم تنه اش را به آن زد و کوزه را شکست. همه ی شیره های کوزه روی زمین ریختند.
کتاب کوچه: متل آذربایجانی: قصه ی آقا کوزه
حقوق کودک:
ناشر پایگاه:
نشریه:
پدیدآورنده پایگاه:
کتاب پایگاه:
گالری پایگاه:
گونه پایگاه:
برچسب:
فایل ها:
پایگاه ها:
منابع
متن کامل
کوزه ای به سوی یک خانه می رفت تا از آنجا شیره بدزدد. در راه، کژدم، جوالدوز، کلاغ و مرغ با او همراه شدند و کمک کردند تا صاحبخانه دستش به کوزه نرسد. ولی وقتی کوزه می خواست از در خانه خارج شود، چون سهم کلوخ پشت در را نداده بود، کلوخ هم تنه اش را به آن زد و کوزه را شکست. همه ی شیره های کوزه روی زمین ریختند.
توضیحات: