همه ی بچهها دو تا مادر بزرگ دارند و هر دوشان در مسکو هستند اما من فقط یک مادر بزرگم در مسکو زندگی می کند. مادر بزرگ دومم - مادر پدرم - در امسک اقامت دارد. ما همه به او می گوییم مادر بزرگ امسکى. پدرم که خلبان است و تقریبا هر هفته به امسک پرواز مىکند، مادر بزرگ امسکى ام را زود به زود مىبیند. اما من او را خیلى کم مىبینم. این بار وقت پرواز پدرم تغییر کرده است و من می توانم مادر بزرگم را از نزدیک ببینم، چون پدرم به مرخصى می رود و مرا هم با خود مىبرد. در هواپیما پدرم همه چیز را به من نشان می دهد و تئورى ساده ی ساختار هواپیما را توضیح می دهد.
پسر بچه و فرودگاه
حقوق کودک:
ناشر پایگاه:
نشریه:
پدیدآورنده پایگاه:
کتاب پایگاه:
گالری پایگاه:
گونه پایگاه:
فایل ها:
پایگاه ها:
منابع
متن کامل
همه ی بچهها دو تا مادر بزرگ دارند و هر دوشان در مسکو هستند اما من فقط یک مادر بزرگم در مسکو زندگی می کند. مادر بزرگ دومم - مادر پدرم - در امسک اقامت دارد. ما همه به او می گوییم مادر بزرگ امسکى. پدرم که خلبان است و تقریبا هر هفته به امسک پرواز مىکند، مادر بزرگ امسکى ام را زود به زود مىبیند. اما من او را خیلى کم مىبینم. این بار وقت پرواز پدرم تغییر کرده است و من می توانم مادر بزرگم را از نزدیک ببینم، چون پدرم به مرخصى می رود و مرا هم با خود مىبرد. در هواپیما پدرم همه چیز را به من نشان می دهد و تئورى ساده ی ساختار هواپیما را توضیح می دهد. من آرزو می کنم روزى بتوانم یک هواپیماى جدید با طراحى نو ارائه دهم. حالا دیگر رسیدیم و هر که باید سرجاى خود بنشیند و کمر بندش را ببندد.
توضیحات: