چندى بود در جنگل هوا رو به سردى گذاشته بود درختان لخت و عریان بنظر مىرسیدند چشم روشنک پیر و مادر نبى در حال مجهز دوستان جنگلى و خودشان بودند تا کریسمس زیبایى داشته باشند وینکى هم آماده مىشد تا با صداى جغد حیوان یا جنهاى کوچک را که در جنگل گم شدهاند پیدا کنند. خلاصه همه همکارى کرده تا روز کریسمس فرا رسید برف و زیبائىهاى درخت کریسمس و گرفتن هدایایشان دوباره با قصه گفتن وینکى بخواب رفته بامید اینکه دوباره بهار را تجربه کنند.
وینکی و توئینکی
حقوق کودک:
ناشر پایگاه:
نشریه:
پدیدآورنده پایگاه:
کتاب پایگاه:
گالری پایگاه:
گونه پایگاه:
فایل ها:
پایگاه ها:
منابع
متن کامل
چندى بود در جنگل هوا رو به سردى گذاشته بود درختان لخت و عریان بنظر مىرسیدند چشم روشنک پیر و مادر نبى در حال مجهز دوستان جنگلى و خودشان بودند تا کریسمس زیبایى داشته باشند وینکى هم آماده مىشد تا با صداى جغد حیوان یا جنهاى کوچک را که در جنگل گم شدهاند پیدا کنند. خلاصه همه همکارى کرده تا روز کریسمس فرا رسید برف و زیبائىهاى درخت کریسمس و گرفتن هدایایشان دوباره با قصه گفتن وینکى بخواب رفته بامید اینکه دوباره بهار را تجربه کنند.
توضیحات: