یکتا، دختر بچه ی فقیرى است که در شبی گرم و تابستانی، در خواب به همراه یک پری به شهر نقره ای می رود. یکتا با دیدن پری به یاد قصه ی منیژه خانم و آقا نوروز مادربزرگ می افتد. همه چیز در شهر نقره ای زیباست. همه از یکتا می خواهند برای همیشه آنجا بماند، اما او تنها به فکر خودش نیست و به مادر و همسایه های تهیدستش هم فکر می کند. یکتا از خواب بیدار می شود. مادربزرگ به او گفته بود که هر کس روز عید به دنیا بیاید، به همراه منیژه به شهر نقره ای می رود. اگر در شهر نقره ای به یاد دیگران باشد، منیژه به او طلا و مروارید می دهد و او را باز می گرداند، و گرنه باید برای همیشه همان جا بماند و چرخ گردون را بگرداند.
نوروز آقا و منیژه خانم
حقوق کودک:
ناشر پایگاه:
نشریه:
پدیدآورنده پایگاه:
کتاب پایگاه:
گالری پایگاه:
گونه پایگاه:
فایل ها:
پایگاه ها:
منابع
متن کامل
یکتا، دختر بچه ی فقیرى است که در شبی گرم و تابستانی، در خواب به همراه یک پری به شهر نقره ای می رود. یکتا با دیدن پری به یاد قصه ی منیژه خانم و آقا نوروز مادربزرگ می افتد. همه چیز در شهر نقره ای زیباست. همه از یکتا می خواهند برای همیشه آنجا بماند، اما او تنها به فکر خودش نیست و به مادر و همسایه های تهیدستش هم فکر می کند. یکتا از خواب بیدار می شود. مادربزرگ به او گفته بود که هر کس روز عید به دنیا بیاید، به همراه منیژه به شهر نقره ای می رود. اگر در شهر نقره ای به یاد دیگران باشد، منیژه به او طلا و مروارید می دهد و او را باز می گرداند، و گرنه باید برای همیشه همان جا بماند و چرخ گردون را بگرداند.
توضیحات: