م‍ر‌ال‌ ج‍ن‍گ‍ل‌

حقوق کودک:
ناشر پایگاه:
نشریه:
پدیدآورنده پایگاه:
کتاب پایگاه:
گالری پایگاه:
گونه پایگاه:
فایل ها:
پایگاه ها:
منابع

شاه و ملکه در آرزوی فرزندی هستند. روزى ملکه جان بچه خرچنگى را نجات می دهد و مادر خرچنگ برای جبران محبت او، ملکه را نزد شش پرى می برد. با کمک آن ها ملکه صاحب دخترى می شود و هر کدام از شش پرى در روز جشن نام گذارى دختر تمام ویژگی های خوب را به او هدیه می دهند. اما خرچنگ که از دعوت نشدنش در جشن ناراحت است کارى می کند که اگر دختر تا قبل از ۱۶ سالگى زیر نور آفتاب قرار بگیرد، زندگی اش به خطر بیفتد. سال ها می گذرد و هنگامى که سه ماه به ۱۶ سالگى شهدخت مانده است، شاهزاده کارتاژ از او خواستگارى می کند. شاهدخت را با کالسکه ی روبسته نزد او مى‏برند.

متن کامل

شاه و ملکه در آرزوی فرزندی هستند. روزى ملکه جان بچه خرچنگى را نجات می دهد و مادر خرچنگ برای جبران محبت او، ملکه را نزد شش پرى می برد. با کمک آن ها ملکه صاحب دخترى می شود و هر کدام از شش پرى در روز جشن نام گذارى دختر تمام ویژگی های خوب را به او هدیه می دهند. اما خرچنگ که از دعوت نشدنش در جشن ناراحت است کارى می کند که اگر دختر تا قبل از ۱۶ سالگى زیر نور آفتاب قرار بگیرد، زندگی اش به خطر بیفتد. سال ها می گذرد و هنگامى که سه ماه به ۱۶ سالگى شهدخت مانده است، شاهزاده کارتاژ از او خواستگارى می کند. شاهدخت را با کالسکه ی روبسته نزد او مى‏برند. در راه ندیمه ی زشت شاهدخت با دسیسه ی خرچنگ او را در معرض نور خورشید قرار می دهد. او تبدیل به مرال می شود. ندیمه به جاى شاهدخت به دربار می رود اما شاه و کارتاژ وقتی ندیمه ی زشت را می بینند فکر می کنند که شاه آن ها را گول زده است. شاهزاده تصمیم به جنگ می گیرد. در آنجا مرال را می بیند و چون مرال شب ها به شاهدخت و صبح ها به مرال تبدیل مى‏شود، پس از چند روز، شاهزاده از راز او آگاه می شود. با کمک یکى از شش پرى دوره ی طلسم کوتاه می شود و آن دو باهم ازدواج می کنند.

توضیحات:
Submitted by baharg on