غلامعلی مکتبی در اردیبهشتماه سال ۱۳۱۳ به دنیا آمد. مادربزرگ و پس از او مادرش، همه شب هنگام خوابیدن، قصه و متلهای عامیانه جالب و دلنشین برایش نقل میکردند و او را به دنیای زیبای رؤیاها میبردند. بعد از چند سالی خواندن و نوشتن یاد گرفت و کتابهایی همچون موش و گربه ، چهل طوطی ، امیرارسلان رومی و سپس در ایام جوانی شاهنامه فردوسی ، دیوان سعدی و حافظ و مولوی و نیز کتابهای ترجمه شده از نویسندگان خارجی همچون بر باد رفته، آرزوهای بزرگ ، آثار نویسندگان روسی و کتابهای دیگری را خواند که در آن زمان به سختی به دستش میآمد.
مکتبی، غلامعلی
غلامعلی مکتبی در اردیبهشتماه سال ۱۳۱۳ به دنیا آمد. مادربزرگ و پس از او مادرش، همه شب هنگام خوابیدن، قصه و متلهای عامیانه جالب و دلنشین برایش نقل میکردند و او را به دنیای زیبای رؤیاها میبردند. بعد از چند سالی خواندن و نوشتن یاد گرفت و کتابهایی همچون موش و گربه ، چهل طوطی ، امیرارسلان رومی و سپس در ایام جوانی شاهنامه فردوسی ، دیوان سعدی و حافظ و مولوی و نیز کتابهای ترجمه شده از نویسندگان خارجی همچون بر باد رفته، آرزوهای بزرگ ، آثار نویسندگان روسی و کتابهای دیگری را خواند که در آن زمان به سختی به دستش میآمد.
در زمان کودکی او کتابهای کمی در دسترس همگان بود، از جمله موش و گربه عبید زاکانی که در مکتبخانههای آن زمان تدریس میشد. به گفتهی خود او:" تصویرهای سیاه و سفید آن و همچنین لیلی و مجنون و امیرارسلان رومی با آن فضاهای جالب و متنوع و پر از جادو و جنبل، همهی اینها چنان تأثیری در من به جای میگذاشتند و مرا در چنان شرایط روحی و روانی و فکری قرار میدادند که خود را ناگزیر از تجسم و ترسیم آن فضاها میدیدم و در خیال فرو میرفتم.
آشنایی من با دنیای نقاشی به زمان کودکیام برمیگردد. از آن زمان به بعد، ...