جلالالدین محمد فرزند محمدبن حسین بن احمد خطیبی، نامدار به مولانا، مولای ما، ملای روم، خداوندگار و متخلص به خاموش، شاعر، عارف و حکیم ایرانی در خانوادهای اهل دانش در بلخ به دنیا آمد. پدرش بهاءالدین محمد از واعظان بنام بلخ بود. پس از حمله مغولان به بلخ، بهاءالدین محمد به همراه خانوادهاش بلخ را ترک کرد و به زیارت حج رفت. در بین راه، در نیشابور با شیخ فریدالدین عطار دیدار کرد. عطار از همان آغاز به نبوغ و استعداد شگفتانگیز جلالالدین محمد پی برد و کتاب اسرارنامه خود را به او پیشکش کرد و به پدرش گفت: «فرزند تو به زودی در جهان آتشی در میان عاشقان خداوند برخواهد افروخت».
مولوی، جلال الدین محمد بن محمد
جلالالدین محمد فرزند محمدبن حسین بن احمد خطیبی، نامدار به مولانا، مولای ما، ملای روم، خداوندگار و متخلص به خاموش، شاعر، عارف و حکیم ایرانی در خانوادهای اهل دانش در بلخ به دنیا آمد. پدرش بهاءالدین محمد از واعظان بنام بلخ بود. پس از حمله مغولان به بلخ، بهاءالدین محمد به همراه خانوادهاش بلخ را ترک کرد و به زیارت حج رفت. در بین راه، در نیشابور با شیخ فریدالدین عطار دیدار کرد. عطار از همان آغاز به نبوغ و استعداد شگفتانگیز جلالالدین محمد پی برد و کتاب اسرارنامه خود را به او پیشکش کرد و به پدرش گفت: «فرزند تو به زودی در جهان آتشی در میان عاشقان خداوند برخواهد افروخت». پس از سفر حج، بهاءالدین محمد و خانوادهاش در قونیه ساکن شدند. جلالالدین محمد در کودکی نزد پدر دانش آموخت و سپس به آموختن زبان عربی، وزن و قافیه، خواندن قرآن، علم فقه، حدیث و سنت، تفسیر قرآن، تاریخ احکام، دین شناسی، فلسفه، منطق، ریاضی و نجوم پرداخت. پس از مرگ پدر، در ۲۴ سالگی سرپرستی خانواده و آموزش مریدان او را به دوش گرفت. تدریس در دارالعلم برای او آوازه و اعتبار فراوان به ارمغان آورد. میگویند در چهار مدرسه شهر درس میداد و شمار زیادی شاگرد داشت.
مولوی در ۳۸ سالگی در پی دیدار با درویشی به نام شمسالدین محمد تبریزی در قونیه و رابطه پرشور و جذبهای که با او برقرار کرد، به عرفان روی آورد.
مهمترین اثر مولانا، "مثنوی معنوی" است که شش دفتر و ۲۷ هزار بیت شعر دارد و سرودن آن ۱۴ سال به درازا کشید.
مثنوی از ارزش عرفانی، فلسفی، اخلاقی و هنری ویژهای برخوردار است. مولانا پیرو مذهب حنفی بود و به سبب خوی آزادگی، فروتنی و تسامح خود، نزد پیروان دیگر مذاهب نیز به همان اندازه مسلمانان محبوبیت داشت.
جلالالدین محمد سه فرزند داشت. سلطان ولد، فرزند بزرگ و جانشین او، یک مثنوی سه جلدی درباره ی زندگی و آموزشهای پدرش سروده است. این شاعر و عارف وارسته در پنجم جمادیالثانی سال ۶۷۲ هجری درگذشت. در آیین خاکسپاری او همه مردم از مسلمان و مسیحی و یهودی شرکت کردند.
مولانا را در تربت پدرش، باغ سلطان یا ارم باغچه، در قونیه به خاک سپردند. مریدان و پیروان او پس از مرگش، قونیه را به عنوان کانون آموزش و فعالیت خود برگزیدند و از ۶۰۰ سال پیش تاکنون، همه ساله یادش را با گرد آمدن بر سر مزارش گرامی میدارند. مردم ترکیه به سبب اقامت جلالالدین محمد در قونیه، او را از آن خود میدانند. افغانیها نیز مولانا را به خاطر زادگاهش بلخ، در افغانستان امروزی، هموطن خود میشمارند. اما چون بلخ در زمان جلالالدین پارهای از ایران بود و او تمام شعرهایش را به زبان فارسی سروده است، باید او را ایرانی شمرد. در غرب، مولانا را به نام رومی میشناسند، زیرا قونیه تا چند سال پیش از تولد مولوی بخشی از روم شرقی بوده است.
نام مولوی برای ایرانیان همواره یادآور انسان دوستی، آزادگی و صلح بوده است.