روزی ملکه ی دریا از پادشاه زمین دعوت میکند که به دیدن سرزمین او بیاید. پادشاه به دعوت ملکه به همراه پسر کوچک خود به دریا می روند. در راه، تمساحی پسر پادشاه را می بلعد. پادشاه نزد ملکه می رود و شکایت تمساح را می کند. ملکه با شمشیر خود دهان تمساح را می شکافد و پسر پادشاه را نزد او بازمی گرداند.
ملکه دریا
حقوق کودک:
ناشر پایگاه:
نشریه:
پدیدآورنده پایگاه:
کتاب پایگاه:
گالری پایگاه:
گونه پایگاه:
فایل ها:
پایگاه ها:
منابع
متن کامل
روزی ملکه ی دریا از پادشاه زمین دعوت میکند که به دیدن سرزمین او بیاید. پادشاه به دعوت ملکه به همراه پسر کوچک خود به دریا می روند. در راه، تمساحی پسر پادشاه را می بلعد. پادشاه نزد ملکه می رود و شکایت تمساح را می کند. ملکه با شمشیر خود دهان تمساح را می شکافد و پسر پادشاه را نزد او بازمی گرداند.
توضیحات: