علی کوجی به قصد سفر، طلاهای خود را در کوزهای میگذارد و نزد دوستش حسین میبرد. بعد از هفت سال برای گرفتن طلاهایش بر میگردد. اما سکه ها در کوزه نبودند. علی از حسین شکایت میکند اما چون شاهدی ندارد قاضی حکمی نمیدهد. علی به هارون و الرشید شکایت میکند. هارون الرشید که با لباس مبدل در شهر میچرخید به طور تصادفی در جریان دادگاه نمایشی علی و حسین که کودکان آن را بازی میکردند قرار میگیرد. در این دادگاه نمایشی کودکان به راحتی ثابت میکنند که حسین پول های علی را دزدیده است. هارون الرشید به آنها جایزه می دهد و از قاضی میخواهد که قضاوت را از کودکان یاد بگیرد.
قاضی کوچک
حقوق کودک:
ناشر پایگاه:
نشریه:
پدیدآورنده پایگاه:
کتاب پایگاه:
گالری پایگاه:
گونه پایگاه:
فایل ها:
پایگاه ها:
منابع
متن کامل
علی کوجی به قصد سفر، طلاهای خود را در کوزهای میگذارد و نزد دوستش حسین میبرد. بعد از هفت سال برای گرفتن طلاهایش بر میگردد. اما سکه ها در کوزه نبودند. علی از حسین شکایت میکند اما چون شاهدی ندارد قاضی حکمی نمیدهد. علی به هارون و الرشید شکایت میکند. هارون الرشید که با لباس مبدل در شهر میچرخید به طور تصادفی در جریان دادگاه نمایشی علی و حسین که کودکان آن را بازی میکردند قرار میگیرد. در این دادگاه نمایشی کودکان به راحتی ثابت میکنند که حسین پول های علی را دزدیده است. هارون الرشید به آنها جایزه می دهد و از قاضی میخواهد که قضاوت را از کودکان یاد بگیرد.
توضیحات: