مجموعه ی ۲ داستان، شامل: " قورباغه پرنده"، مردى به درخواست دوستش که بعدها میفهمد با او شوخى کرده است، به نزد مردى به نام هولر مىرود که بسیار پر حرف است و از او میخواهد پیغام دوستش را به کشیش سمیلى بدهد. اما هولر به شرح زندگى مردى دیگر به نام سمیلى مىپردازد که همیشه در حال شرط بندى است. سرانجام بر سر بیشتر پریدن قورباغهاش به یک غریبه مىبازد. وقتى مىفهمد غریبه به او کلک زده است که دیگر نمىتواند او را پیدا کند. "آخرین برگ"، سوو و ژانسى دو دختر نقاش هستند که با هم زندگى مىکنند. یک روز ژانسى به سختی بیمار می شود و دکتر از زنده ماندن او قطع امید میکند. ژانسى که این را میفهمد.
قورباغه پرنده و آخرین برگ
مجموعه ی ۲ داستان، شامل: " قورباغه پرنده"، مردى به درخواست دوستش که بعدها میفهمد با او شوخى کرده است، به نزد مردى به نام هولر مىرود که بسیار پر حرف است و از او میخواهد پیغام دوستش را به کشیش سمیلى بدهد. اما هولر به شرح زندگى مردى دیگر به نام سمیلى مىپردازد که همیشه در حال شرط بندى است. سرانجام بر سر بیشتر پریدن قورباغهاش به یک غریبه مىبازد. وقتى مىفهمد غریبه به او کلک زده است که دیگر نمىتواند او را پیدا کند. "آخرین برگ"، سوو و ژانسى دو دختر نقاش هستند که با هم زندگى مىکنند. یک روز ژانسى به سختی بیمار می شود و دکتر از زنده ماندن او قطع امید میکند. ژانسى که این را میفهمد. فکر مىکند با افتادن آخرین برگ پیچک بیرون پنچره خواهد مرد. برمون نقاش پیرى که در طبقه ی پایین خانه ی آن ها منزل دارد و ۲۵ سال در فکر موضوعى براى نقاشى است. با قلم مو در یک شب بارانى یک برگ برگ پیچک بر روى دیوار نقاشى میکند. این برگ امید به زندگى را به ژانسى بازمیگرداند و او بهبود مییابد. اما برمون از بیماری ذات الریه میمیرد.