در دهی سبز و خرم زن و مردی زندگی می کنند که بچه ندارند. روزی مرد برای هیزم شکنی بیرون می رود. یک شاخه بریده ی درخت به او می گوید: من را به خانه ببر و دور من ورد بخوان... مرد شاخه را به خانه می برد و با زنش دور آن می چرخند. به جای بچه، غولی از آن میان سربر می آورد که روزگار مردم روستا را سیاه می کند. همه چیزهای آن ها را می خورد و مردم نیز نمی توانند کاری بکنند. تا اینکه یک پسر کاکل زری از کنار شاخه ی درخت سر بر می آورد و به مردم می گوید برای شکست غول به دنبال قهرمان نباشید. همه ی ما قهرمان هستیم.
قهرمان
حقوق کودک:
ناشر پایگاه:
نشریه:
پدیدآورنده پایگاه:
کتاب پایگاه:
گالری پایگاه:
گونه پایگاه:
برچسب:
فایل ها:
پایگاه ها:
منابع
متن کامل
در دهی سبز و خرم زن و مردی زندگی می کنند که بچه ندارند. روزی مرد برای هیزم شکنی بیرون می رود. یک شاخه بریده ی درخت به او می گوید: من را به خانه ببر و دور من ورد بخوان... مرد شاخه را به خانه می برد و با زنش دور آن می چرخند. به جای بچه، غولی از آن میان سربر می آورد که روزگار مردم روستا را سیاه می کند. همه چیزهای آن ها را می خورد و مردم نیز نمی توانند کاری بکنند. تا اینکه یک پسر کاکل زری از کنار شاخه ی درخت سر بر می آورد و به مردم می گوید برای شکست غول به دنبال قهرمان نباشید. همه ی ما قهرمان هستیم.
توضیحات: