امیر پیش از مرگ، وصیت میکند در صورتى که دخترش، خورشید را به قصر بیاورد. مىتواند جانشین پدر شود. دختر سعى میکند با بالا رفتن از کوه خورشید را به قصر بیاورد، اما موفق نمیشود. دختر که میبیند به تنهایى نمىتواند از عهده ی کار برآید، دستور میدهد اعلانى به دیوار قصر بزنند که هر کس خورشید را به قصر بیاورد به او جواهرات بسیار داده مىشود. درویشى قندیل به دست مدعی میشود که مىتواند به شاهزاده کمک کند، اما نگهبانان او را رد میکنند. شاهزاده وقتى ماجراى درویش را میشنود، نگهبانان را به دنبال او میفرستد. نگهبانان هر کس را که قندیلى به دست دارد به قصر میآورند.
قندیل کوچک
حقوق کودک:
ناشر پایگاه:
نشریه:
پدیدآورنده پایگاه:
کتاب پایگاه:
گالری پایگاه:
گونه پایگاه:
برچسب:
فایل ها:
پایگاه ها:
منابع
متن کامل
امیر پیش از مرگ، وصیت میکند در صورتى که دخترش، خورشید را به قصر بیاورد. مىتواند جانشین پدر شود. دختر سعى میکند با بالا رفتن از کوه خورشید را به قصر بیاورد، اما موفق نمیشود. دختر که میبیند به تنهایى نمىتواند از عهده ی کار برآید، دستور میدهد اعلانى به دیوار قصر بزنند که هر کس خورشید را به قصر بیاورد به او جواهرات بسیار داده مىشود. درویشى قندیل به دست مدعی میشود که مىتواند به شاهزاده کمک کند، اما نگهبانان او را رد میکنند. شاهزاده وقتى ماجراى درویش را میشنود، نگهبانان را به دنبال او میفرستد. نگهبانان هر کس را که قندیلى به دست دارد به قصر میآورند. با قندیل هاى نورانى کوچک، نور واقعى خورشید به داخل قصر میتابد و امیر زاده لباس فرمانروایى بر تن میکند.
توضیحات: