پنبه دوز فقیری هنگام ماهیگیری، یک ماهی سخن گو را به تور می اندازد. این ماهی به پیرمرد می گوید او را به خانه اش ببرد و هشت تکه کند. دو تکه را به زن، دو تکه را به سگ، دو تکه را به اسب خود بدهد و دو تکه ی دیگر را در باغچه خاک کند. پس از یک سال دو شمشیر در باغچه می رود. زن و اسب و سگ او نیز دوقلو می زایند. پس از چند سال پسران پیرمرد بزرگ می شوند و هر یک به سوی سرنوشت خود می روند. یکی از برادرها در قلعه ی مخوفی زندانی می شود. پس از مدتی برادر دوم با نیزه های جادویی که در باغچه ی پیرمرد روئیده بودند، به نجات برادر می شتابد.
قلعه مرگبار
حقوق کودک:
ناشر پایگاه:
نشریه:
پدیدآورنده پایگاه:
کتاب پایگاه:
گالری پایگاه:
گونه پایگاه:
فایل ها:
پایگاه ها:
منابع
متن کامل
پنبه دوز فقیری هنگام ماهیگیری، یک ماهی سخن گو را به تور می اندازد. این ماهی به پیرمرد می گوید او را به خانه اش ببرد و هشت تکه کند. دو تکه را به زن، دو تکه را به سگ، دو تکه را به اسب خود بدهد و دو تکه ی دیگر را در باغچه خاک کند. پس از یک سال دو شمشیر در باغچه می رود. زن و اسب و سگ او نیز دوقلو می زایند. پس از چند سال پسران پیرمرد بزرگ می شوند و هر یک به سوی سرنوشت خود می روند. یکی از برادرها در قلعه ی مخوفی زندانی می شود. پس از مدتی برادر دوم با نیزه های جادویی که در باغچه ی پیرمرد روئیده بودند، به نجات برادر می شتابد.
توضیحات: