گوساله همیشه از پدرش درباره ی گاوها و اینکه چرا آنها حق انتخاب ندارند و باید مطیع ارباب باشند، می پرسد. یک روز پدرش را براى ذبح به کشتار گاه می برند. گاو نر سعى می کند. به کمک گاوهاى دیگر از کشتارگاه فرار کند، اما وقتى آنها را مبهوت و حیران می بیند، خود، نردهها را می شکند و فرار می کند، بعد از چند روز خسته و زخمى به طویله نزد گاو ماده و گوسالهاش باز می گردد. اما صبح روز بعد وقتى از خواب بیدار می شود می بیند که ماموران کشتارگاه دست و پایش را بستهاند.
قصه گاو تنها
حقوق کودک:
ناشر پایگاه:
نشریه:
پدیدآورنده پایگاه:
کتاب پایگاه:
گالری پایگاه:
گونه پایگاه:
برچسب:
فایل ها:
پایگاه ها:
منابع
متن کامل
گوساله همیشه از پدرش درباره ی گاوها و اینکه چرا آنها حق انتخاب ندارند و باید مطیع ارباب باشند، می پرسد. یک روز پدرش را براى ذبح به کشتار گاه می برند. گاو نر سعى می کند. به کمک گاوهاى دیگر از کشتارگاه فرار کند، اما وقتى آنها را مبهوت و حیران می بیند، خود، نردهها را می شکند و فرار می کند، بعد از چند روز خسته و زخمى به طویله نزد گاو ماده و گوسالهاش باز می گردد. اما صبح روز بعد وقتى از خواب بیدار می شود می بیند که ماموران کشتارگاه دست و پایش را بستهاند.
توضیحات: