دختری به نام " همین بس " رفت از سرآب، آب بیاورد. همان جا به خواب رفت. دو نفر او را بردند. بزرگ کردند و شوهرش دادند و بعد از مدتی " همین بس " صاحب دو پسر شد. روزی پدر " همین بس " که دنبال او می گشت به خانه ی او آمد ولی دخترش را نشناخت. " همین بس " سرگذشتش را به صورت شعر برای پدر خواند تا پدر بتواند او را بشناسد.
این متل را عضو کتابخانه سیار عشایری عرب و باصری فرستاده است.
قصه ننه ننه همین بسی
حقوق کودک:
ناشر پایگاه:
نشریه:
پدیدآورنده پایگاه:
کتاب پایگاه:
گالری پایگاه:
گونه پایگاه:
برچسب:
فایل ها:
پایگاه ها:
منابع
متن کامل
دختری به نام " همین بس " رفت از سرآب، آب بیاورد. همان جا به خواب رفت. دو نفر او را بردند. بزرگ کردند و شوهرش دادند و بعد از مدتی " همین بس " صاحب دو پسر شد. روزی پدر " همین بس " که دنبال او می گشت به خانه ی او آمد ولی دخترش را نشناخت. " همین بس " سرگذشتش را به صورت شعر برای پدر خواند تا پدر بتواند او را بشناسد.
این متل را عضو کتابخانه سیار عشایری عرب و باصری فرستاده است.
توضیحات: