مادری دو دختر دارد، یک دختر زیبا ولى تن پرور و بى هنر و دیگرى زشت و سیاه چرده ولى پرکار و هنرمند و مهربان، مادر، دختر زیبا را بسیار دوست دارد و انجام تمام کارها را به دختر زشت مى سپارد. روزی دوک دختر زشت به چاه می افتد. مادرش او را مجبور می کند به داخل چاه برود و دوک را بیاورد. دختر زشت داخل چاه می رود و وارد سرزمینى می شود. در آنجا پیرزنی را می بیند که به او کمک هاى بسیاری می کند. پیرزن هم در عوض به او زیبایی می دهد و کمک می کند تا دوکش پیدا شود. خواهر زیبا به طمع می افتد و خود را در چاه می اندازد. ولى برعکس خواهرش، با رفتار خودخواهانه اش پیرزن را می رنجاند.
قصه دروازه بخت
حقوق کودک:
ناشر پایگاه:
نشریه:
پدیدآورنده پایگاه:
کتاب پایگاه:
گالری پایگاه:
گونه پایگاه:
برچسب:
فایل ها:
پایگاه ها:
منابع
متن کامل
مادری دو دختر دارد، یک دختر زیبا ولى تن پرور و بى هنر و دیگرى زشت و سیاه چرده ولى پرکار و هنرمند و مهربان، مادر، دختر زیبا را بسیار دوست دارد و انجام تمام کارها را به دختر زشت مى سپارد. روزی دوک دختر زشت به چاه می افتد. مادرش او را مجبور می کند به داخل چاه برود و دوک را بیاورد. دختر زشت داخل چاه می رود و وارد سرزمینى می شود. در آنجا پیرزنی را می بیند که به او کمک هاى بسیاری می کند. پیرزن هم در عوض به او زیبایی می دهد و کمک می کند تا دوکش پیدا شود. خواهر زیبا به طمع می افتد و خود را در چاه می اندازد. ولى برعکس خواهرش، با رفتار خودخواهانه اش پیرزن را می رنجاند. پیرزن هم او را زشت می کند و به سزاى رفتارش می رساند.
توضیحات: