قصه خاله سوسکه و آقا موشه

حقوق کودک:
ناشر پایگاه:
نشریه:
پدیدآورنده پایگاه:
کتاب پایگاه:
گالری پایگاه:
گونه پایگاه:
فایل ها:
پایگاه ها:
منابع

پدر خاله سوسکه از او مى‏خواهد تا به همدان برود، شاید عمو رمضان که مرد پولدارى است با او ازدواج کند. در راه، قصاب، آهنگر، پنبه زن و بقال از خاله سوسکه خواستگارى مى‏کنند، اما خاله سوسکه نمی پذیرد. تا سرانجام، آقا موشه را مى‏بیند و به خواستگارى او پاسخ مثبت مى‏دهد و با او ازدواج مى‏کند. روزی آقا موشه هنگام پختن آش در دیگ می افتد و می میرد وخاله سوسکه غصه دار می شود.

متن کامل

پدر خاله سوسکه از او مى‏خواهد تا به همدان برود، شاید عمو رمضان که مرد پولدارى است با او ازدواج کند. در راه، قصاب، آهنگر، پنبه زن و بقال از خاله سوسکه خواستگارى مى‏کنند، اما خاله سوسکه نمی پذیرد. تا سرانجام، آقا موشه را مى‏بیند و به خواستگارى او پاسخ مثبت مى‏دهد و با او ازدواج مى‏کند. روزی آقا موشه هنگام پختن آش در دیگ می افتد و می میرد وخاله سوسکه غصه دار می شود.

توضیحات:
Submitted by baharg on