پیرزن تنهایی، پسری به نام نوا دارد. او با رختشویی و کار برای مردم پسر خود را بزرگ می کند. شبی که نوا از پیر و ناتوان شدن مادرش غصهدار است و گریه می کند، ناگهان پیرمردی به نزدش می آید و کیسه ای پول به او می دهد. نوا به جنگل می رود و با خطرهای بسیاری رو به رو می شود. ولی نمی ترسد و برای خوشبختی مادرش همه ی مشکلات را پشت سر می گذارد. پیرمرد دوباره آشکار می شود و به پاس مهربانی ها و دلسوزی های نوا برای مادرش، به او چند شتر با بار جواهر و الماس می دهد.
فرزند با وفا
حقوق کودک:
ناشر پایگاه:
نشریه:
پدیدآورنده پایگاه:
کتاب پایگاه:
گالری پایگاه:
گونه پایگاه:
برچسب:
فایل ها:
پایگاه ها:
منابع
متن کامل
پیرزن تنهایی، پسری به نام نوا دارد. او با رختشویی و کار برای مردم پسر خود را بزرگ می کند. شبی که نوا از پیر و ناتوان شدن مادرش غصهدار است و گریه می کند، ناگهان پیرمردی به نزدش می آید و کیسه ای پول به او می دهد. نوا به جنگل می رود و با خطرهای بسیاری رو به رو می شود. ولی نمی ترسد و برای خوشبختی مادرش همه ی مشکلات را پشت سر می گذارد. پیرمرد دوباره آشکار می شود و به پاس مهربانی ها و دلسوزی های نوا برای مادرش، به او چند شتر با بار جواهر و الماس می دهد.
توضیحات: