روایتی از متل گنجشکک اشی مشی، از روستای ریز در شهرستان جم از استان بوشهر.
صفحه ی بچه ها: طرح ها، نقاشی، ... بچه های روستا : متل گنجشکک اشی مشی
حقوق کودک:
ناشر پایگاه:
نشریه:
پدیدآورنده پایگاه:
کتاب پایگاه:
گالری پایگاه:
گونه پایگاه:
برچسب:
فایل ها:
پایگاه ها:
منابع
متن کامل
روایتی از متل گنجشکک اشی مشی، از روستای ریز در شهرستان جم از استان بوشهر.
گنجشکی که گرسنه بود، می خواست از پیرزن نان بگیرد. پیرزن گفت اگر برایش هیزم بشکند به او نان می دهد. گنجشک قبول کرد ولی وقتی آمد حقش را بگیرد پیرزن حقش را نداد. گنجشک هم پرید، یک نان برداشت و به هوا رفت. بعد پیش چوپان رفت و از او شیر خواست تا در مقابل نان به او بدهد و خودش رفت سر کوه تا برادرش را ببیند ولی وقتی برگشت چوپان نان را خورده بود و شیر هم به گنجشک نمی داد. گنجشک هم یک بز برداشت و پرواز کرد و رفت. بعد از آن گنچشک پیش چند نفر دیگر هم رفت ولی همه بدقول بودند و امانت دار هم نبودند. او مجبور بود حقش را بردارد وفرار کند
توضیحات: