پدر و مادر پیتر، سوزان، ادموند و لوسى براى در امان نگه داشتن فرزندان شان از آسیب بمباران هاى هوایى، آنها را به خانه اى در خارج از شهر لندن مىفرستند. در آن خانه، گنجه اى است که براى نخستین بار لوسى وارد آن مىشود و خود را در سرزمین جادویى نارانیا مىبیند. لوسى در بازگشت، ماجرا را براى دیگر بچه ها تعریف مىکند. بعد ادموند وارد گنجه مىشود. او نزد ملکه نارانیا مىرود و با خوردن راحت الحلقومهاى ملکه به او علاقهمند میشود و قول مىدهد خواهر و برادرهایش را نزد او ببرد. بچه ها با ورود به شهر نارانیا پی میبرند که ملکه یک نیمه جن ستمکار است که سرزمین نارانیا را تسخیر کرده است.
شیر و جادوگر
پدر و مادر پیتر، سوزان، ادموند و لوسى براى در امان نگه داشتن فرزندان شان از آسیب بمباران هاى هوایى، آنها را به خانه اى در خارج از شهر لندن مىفرستند. در آن خانه، گنجه اى است که براى نخستین بار لوسى وارد آن مىشود و خود را در سرزمین جادویى نارانیا مىبیند. لوسى در بازگشت، ماجرا را براى دیگر بچه ها تعریف مىکند. بعد ادموند وارد گنجه مىشود. او نزد ملکه نارانیا مىرود و با خوردن راحت الحلقومهاى ملکه به او علاقهمند میشود و قول مىدهد خواهر و برادرهایش را نزد او ببرد. بچه ها با ورود به شهر نارانیا پی میبرند که ملکه یک نیمه جن ستمکار است که سرزمین نارانیا را تسخیر کرده است. آنها به کمک شیرى جادویى به نام اسلان و دیگر ساکنان نارانیا، ملکه را از بین مىبرند. ساکنان نارانیا آنها را ملکهها و پادشاهان سرزمین خود مىکنند. پس از گذشت سالها، بچهها با شکار گوزن سفید که آرزوهاى آنها را بر آورده مىکند، از گنجه خارج مىشوند. وقتى آن ها از گنجه خارج مىشوند، زمان همان زمانى است که بچه ها وارد گنجه شده بودند.