شکارچی هنگام شکار در جنگل به پیرزنی برمی خورد و به او آب و غذا می دهد. پیرزن هم جگر کبوتری را به او می دهد و می گوید که هر روز صبح پس از خواب تخم طلایی کبوتر را از زیر سرش بردارد و ثروتمند بشود. روزی شکارچی دختری موطلایی را می بیند و عاشقش می شود. دختر که دچار جادوی جادوگر شده است، جگر کبوتر را از او می دزدد، اما شکارچی دختر را از طلسم جادوگر نجات می دهد و جگر کبوتر را پس می گیرد.
شکارچی و پیرزن جادوگر
حقوق کودک:
ناشر پایگاه:
نشریه:
پدیدآورنده پایگاه:
کتاب پایگاه:
گالری پایگاه:
گونه پایگاه:
برچسب:
فایل ها:
پایگاه ها:
منابع
متن کامل
شکارچی هنگام شکار در جنگل به پیرزنی برمی خورد و به او آب و غذا می دهد. پیرزن هم جگر کبوتری را به او می دهد و می گوید که هر روز صبح پس از خواب تخم طلایی کبوتر را از زیر سرش بردارد و ثروتمند بشود. روزی شکارچی دختری موطلایی را می بیند و عاشقش می شود. دختر که دچار جادوی جادوگر شده است، جگر کبوتر را از او می دزدد، اما شکارچی دختر را از طلسم جادوگر نجات می دهد و جگر کبوتر را پس می گیرد.
توضیحات: