امیر با شنیدن صدای منادی که او را به شهر درخشان میخواند، به سوی این شهر حرکت میکند. در راه با افراد زیادی همراه میشود که آنها نیز به شهر درخشان و دیدن سلطان میروند. در طول راه با بدی هایی همچون خشم، گستاخی، فخر فروشی و دوستان بد مقابله میکند، تا به شهر درخشان میرسد. اما باز هم امیر باید مراقب دشمنان باشد تا او را از رسیدن به سلطان باز ندارند.
شهر درخشان
حقوق کودک:
ناشر پایگاه:
نشریه:
پدیدآورنده پایگاه:
کتاب پایگاه:
گالری پایگاه:
گونه پایگاه:
فایل ها:
پایگاه ها:
منابع
متن کامل
امیر با شنیدن صدای منادی که او را به شهر درخشان میخواند، به سوی این شهر حرکت میکند. در راه با افراد زیادی همراه میشود که آنها نیز به شهر درخشان و دیدن سلطان میروند. در طول راه با بدی هایی همچون خشم، گستاخی، فخر فروشی و دوستان بد مقابله میکند، تا به شهر درخشان میرسد. اما باز هم امیر باید مراقب دشمنان باشد تا او را از رسیدن به سلطان باز ندارند.
توضیحات: