پدر احمد دچار گرفتارى مالى می شود و از غلام، نوکر ارباب، پول قرض مىکند. ولى نمىتواند قرضش را پس بدهد. احمد که از این موضوع خیلى ناراحت است، سعى مىکند به پدرش کمک کند. او به ده بالایى مىرود تا از عمویش که سال ها با پدرش قهر است، تقاضاى پول بکند، ولى عمویش تقاضاى او را نمی پذیرد. او با نا امیدى به خانه بر مى گردد. غلام هم هر روز پدرش را تهدید مىکند. احمد پیش معلم اش مىرود و تمام ماجرا را براى او تعریف مىکند. معلم اش به او قول مىدهد که برایش پول تهیه کند. غلام با دو ژاندارم به خانه ی احمد مىآید. در همان موقع معلم سر مىرسد و پول را به غلام مىدهد.
شب، همان شب است
حقوق کودک:
ناشر پایگاه:
نشریه:
پدیدآورنده پایگاه:
کتاب پایگاه:
گالری پایگاه:
گونه پایگاه:
فایل ها:
پایگاه ها:
منابع
متن کامل
پدر احمد دچار گرفتارى مالى می شود و از غلام، نوکر ارباب، پول قرض مىکند. ولى نمىتواند قرضش را پس بدهد. احمد که از این موضوع خیلى ناراحت است، سعى مىکند به پدرش کمک کند. او به ده بالایى مىرود تا از عمویش که سال ها با پدرش قهر است، تقاضاى پول بکند، ولى عمویش تقاضاى او را نمی پذیرد. او با نا امیدى به خانه بر مى گردد. غلام هم هر روز پدرش را تهدید مىکند. احمد پیش معلم اش مىرود و تمام ماجرا را براى او تعریف مىکند. معلم اش به او قول مىدهد که برایش پول تهیه کند. غلام با دو ژاندارم به خانه ی احمد مىآید. در همان موقع معلم سر مىرسد و پول را به غلام مىدهد.
توضیحات: