زوبین براى دخترش پوپک، قصه سیبو و سار را تعریف مى کند. یک روز که سیبو و سار زیر درختی بودند درویش کوچکی را دیدند. درویش آنها را به سرزمین عجایب و قلعه طاطاوس برد. در آنجا درویش نقاب از چهره برداشت. او البرز پسر حاکم قلعه طاطاوس بود که جادوگر او را با حیله از میان برداشته بود و البرز را آواره کرده بود. البرز از سیبو و سار میخواهد به او کمک کنند تا قلعه را پس بگیرد و مردم قلعه را آزاد کند. آنها پس از چند روز جنگ سخت بر جادوگر پیروز می شوند و سیبو و سار با هدایای بسیار به خانه بازمیگردند.
سیبو و سار کوچولو
حقوق کودک:
ناشر پایگاه:
نشریه:
پدیدآورنده پایگاه:
کتاب پایگاه:
گالری پایگاه:
گونه پایگاه:
برچسب:
فایل ها:
پایگاه ها:
منابع
متن کامل
زوبین براى دخترش پوپک، قصه سیبو و سار را تعریف مى کند. یک روز که سیبو و سار زیر درختی بودند درویش کوچکی را دیدند. درویش آنها را به سرزمین عجایب و قلعه طاطاوس برد. در آنجا درویش نقاب از چهره برداشت. او البرز پسر حاکم قلعه طاطاوس بود که جادوگر او را با حیله از میان برداشته بود و البرز را آواره کرده بود. البرز از سیبو و سار میخواهد به او کمک کنند تا قلعه را پس بگیرد و مردم قلعه را آزاد کند. آنها پس از چند روز جنگ سخت بر جادوگر پیروز می شوند و سیبو و سار با هدایای بسیار به خانه بازمیگردند.
توضیحات: