ملکه با ورود به خوابگاه یزدگرد از تصمیم او به خودکشى آگاه مىشود. شاه را از این کار باز مىدارد و چون یزدگرد بى یاور و تنها مانده است به فکر یارى جستن از فرخزاد سردار بزرگ ایران مىافتد. مزدکیان هم پنهانى با اعراب در حمله به ایران همراه شدهاند. فرخزاد به گردآورى سپاه مىپردازد و جنگ با مسلمانان آغاز مىشود. از آن سو شاه هم که تنها مانده است، نامهاى به هرمزان مىنویسد و او را به ایران فرا مىخواند. در این میان داستان با شرح دسیسه چینىهاى مزدکیان، جنگ هاى ایرانیان با اعراب و اسلام آوردن هرمزان ادامه مىیابد.
دام گستران
ملکه با ورود به خوابگاه یزدگرد از تصمیم او به خودکشى آگاه مىشود. شاه را از این کار باز مىدارد و چون یزدگرد بى یاور و تنها مانده است به فکر یارى جستن از فرخزاد سردار بزرگ ایران مىافتد. مزدکیان هم پنهانى با اعراب در حمله به ایران همراه شدهاند. فرخزاد به گردآورى سپاه مىپردازد و جنگ با مسلمانان آغاز مىشود. از آن سو شاه هم که تنها مانده است، نامهاى به هرمزان مىنویسد و او را به ایران فرا مىخواند. در این میان داستان با شرح دسیسه چینىهاى مزدکیان، جنگ هاى ایرانیان با اعراب و اسلام آوردن هرمزان ادامه مىیابد. مزدکیان که تا عمق دربار یزدگرد نفوذ کردهاند، از همه ی اسرار دربار آگاه مىشوند و به موقع توطئههاى دربار را براى نابود کردن خود کشف مىکنند. سر انجام با پیشروى مسلمانان، یزدگرد و خانوادهاش از مداین مىگریزند. مزدکیان یزدگرد را تعقیب مىکنند و او را در آسیابى مىکشند. هرمزان هم خلیفه (عمر بن خطاب) را که او را به ناحق جانشین على مىداند، به قتل مىرساند وخود نیز به دست جلادان عمر کشته مىشود.