قاضى بلخ به مردم بسیار ستم می کند تا اینکه عاشق دختر بازرگانی مى شود. اما او که شهر آشوب نام دارد، حاضر به ازدواج با قاضی نمى شود. قاضی به دختر تهمت مى زند و مردم را وا مى دارد که دختر را سنگسار کنند. دختر از سنگسار جان سالم به در مى برد و مى تواند به کمک جوانمردی به نام پگاه، قاضی را به سزای اعمالش برساند و از شهر بیرون کند.
داستانهای دیوان بلخ
حقوق کودک:
ناشر پایگاه:
نشریه:
پدیدآورنده پایگاه:
کتاب پایگاه:
گالری پایگاه:
گونه پایگاه:
برچسب:
فایل ها:
پایگاه ها:
منابع
متن کامل
قاضى بلخ به مردم بسیار ستم می کند تا اینکه عاشق دختر بازرگانی مى شود. اما او که شهر آشوب نام دارد، حاضر به ازدواج با قاضی نمى شود. قاضی به دختر تهمت مى زند و مردم را وا مى دارد که دختر را سنگسار کنند. دختر از سنگسار جان سالم به در مى برد و مى تواند به کمک جوانمردی به نام پگاه، قاضی را به سزای اعمالش برساند و از شهر بیرون کند.
توضیحات: