در پارک پسرکی دست هایش را باز کرده است و صدای آژیر از دهانش در میآورد. او دوره گرد است و آدامس و بلیت بخت آزمایی میفروشد. پسرک به زنی که روی نیمکت پارک نشسته است نزدیک می شود. زن از او میپرسد که آیا او هواپیماست و کودک به او می گوید نه دو طبقه است. پسرک برای زن تعریف میکند که یتیم است و با عمه اش زندگی می کند و از زن می خواهد که از او یک بلیت بخرد. زمانی که پسرک از زن دور میشود او فکر میکند اگر این پسرها به مدرسه بروند آیا باز هم زندگی سختی خواهند داشت؟در این فکر است که دختری با یک بلیت و یک جعبه آدامس روبرویش میایستد.
دو طبقه
حقوق کودک:
ناشر پایگاه:
نشریه:
پدیدآورنده پایگاه:
کتاب پایگاه:
گالری پایگاه:
گونه پایگاه:
فایل ها:
پایگاه ها:
منابع
متن کامل
در پارک پسرکی دست هایش را باز کرده است و صدای آژیر از دهانش در میآورد. او دوره گرد است و آدامس و بلیت بخت آزمایی میفروشد. پسرک به زنی که روی نیمکت پارک نشسته است نزدیک می شود. زن از او میپرسد که آیا او هواپیماست و کودک به او می گوید نه دو طبقه است. پسرک برای زن تعریف میکند که یتیم است و با عمه اش زندگی می کند و از زن می خواهد که از او یک بلیت بخرد. زمانی که پسرک از زن دور میشود او فکر میکند اگر این پسرها به مدرسه بروند آیا باز هم زندگی سختی خواهند داشت؟در این فکر است که دختری با یک بلیت و یک جعبه آدامس روبرویش میایستد.
توضیحات: