سید عبدالکریم، پزشک یک کشتی تجاری است که هیچ گاه کتاب قرآن را از خود دور نمیکند. این مسئله برای ناخداى کشتی عجیب است و فکر میکند او از روی عادت قرآن میخواند. اما عبدالکریم به او مىگوید که برای شناخت بیشتر جهان هستی قرآن میخواند. کشتی به دنبال توفان در دریا غرق مىشود. تنها عبدالکریم به وسیله ى یک کشتی نجات مىیابد. او در این سفر با کسانی همراه مىشود که براى کاوش در زندگی اسکیموها، راهى قطب شمال اند. این کشتی نیز در میان یخ ها گرفتار مىشود و گروه اکتشافی با پای پیاده در مسیری خطرناک به راه مىافتد. عبدالکریم در این کشتی نیز با توجه به اعتقاداتش تاثیر بسیاری بر گروه مىگذارد.
در سرزمین یخبندان
سید عبدالکریم، پزشک یک کشتی تجاری است که هیچ گاه کتاب قرآن را از خود دور نمیکند. این مسئله برای ناخداى کشتی عجیب است و فکر میکند او از روی عادت قرآن میخواند. اما عبدالکریم به او مىگوید که برای شناخت بیشتر جهان هستی قرآن میخواند. کشتی به دنبال توفان در دریا غرق مىشود. تنها عبدالکریم به وسیله ى یک کشتی نجات مىیابد. او در این سفر با کسانی همراه مىشود که براى کاوش در زندگی اسکیموها، راهى قطب شمال اند. این کشتی نیز در میان یخ ها گرفتار مىشود و گروه اکتشافی با پای پیاده در مسیری خطرناک به راه مىافتد. عبدالکریم در این کشتی نیز با توجه به اعتقاداتش تاثیر بسیاری بر گروه مىگذارد. در پایان سفر و پس از پشت سر گذاشتن تمامی سختی ها، همه ى افراد گروه به این نتیجه مىرسند که بهتر است به زادگاه شان بازگردند و به جای کشف سرزمین های تازه، درباره ى آرمان ها، ایمان و عقایدشان فکر کنند.