مجموعه ی ۲ داستان؛ شامل: "دانا و نادان": پیرمرد دو پسر به نام های نادان و دانا دارد. او پیش از مرگ آنها را برای رسیدن به حقیقت راهنمایی میکند. پس از مرگ پدر، دو پسر برای پیدا کردن راه حقیقت راهی سفر میشوند. به یک دو راهی میرسند. یکی راه راحتی و ثروت و دیگری راه کار و زحمت است. نادان مسیر راحتی و ثروت و دانا راه کار و زحمت را انتخاب میکند. نادان پس از مدتی به غاری پر از گنج میرسد و با پذیرش این شرط که از همه چیز بگذرد، وارد غار میشود. پس از مدتی آذوقه اش تمام میشود و میخواهد از غار خارج شود ولی نمی تواند. آن قدر در آنجا میماند تا بمیرد.
دانا و نادان
مجموعه ی ۲ داستان؛ شامل: "دانا و نادان": پیرمرد دو پسر به نام های نادان و دانا دارد. او پیش از مرگ آنها را برای رسیدن به حقیقت راهنمایی میکند. پس از مرگ پدر، دو پسر برای پیدا کردن راه حقیقت راهی سفر میشوند. به یک دو راهی میرسند. یکی راه راحتی و ثروت و دیگری راه کار و زحمت است. نادان مسیر راحتی و ثروت و دانا راه کار و زحمت را انتخاب میکند. نادان پس از مدتی به غاری پر از گنج میرسد و با پذیرش این شرط که از همه چیز بگذرد، وارد غار میشود. پس از مدتی آذوقه اش تمام میشود و میخواهد از غار خارج شود ولی نمی تواند. آن قدر در آنجا میماند تا بمیرد. اما دانا در راه خود به جایی به نام سرزمین وحشت زا میرسد که به دنبال سیلاب خراب شده است. دانا با تلاش و کوشش میتواند آنجا را آباد کند. "همکاری": چهار قدرت بزرگ باد، ابر، خورشید و سرما در طبیعت پیوسته با هم در جنگ هستند. تا یک روز چشم خورشید به گیاه کوچکی می افتد که در کنار یک سنگ خارا رشد کرده است. گیاه کوچک خورشید را به همکاری با دیگر قدرت ها تشویق می کند. با دوستی این چهار قدرت و تقسیم کار میان آنها، جهان روز به روز رو آبادی می رود.