داستان کودکان: کچل خان

حقوق کودک:
ناشر پایگاه:
نشریه:
پدیدآورنده پایگاه:
کتاب پایگاه:
گالری پایگاه:
گونه پایگاه:
فایل ها:
پایگاه ها:
منابع

پیرزنی پسری دارد که چون کچل است به او کچل خان می گویند. روزی فالگیری به پیرزن می گوید: پس از مرگ تو پسرت به پادشاهی می رسد و به مردم ستم می کند وسرانجام به خواری می میرد. پس از مرگ پیرزن و پادشاه شهر بزرگان جمع می شوند و بازی را به هوا پرتاب می کنند و می گویند باز بر سر هرکس نشست، او پادشاه است. باز ۳ بار بر سر کچل خان می نشیند. سرانجام کچل خان پادشاه می شود. شیطان به فریب کچل خان می پردازد و او را وامی دارد که به مردم ستم کند. سرانجام هم او را به بهانه ی شکار به داخل آتشفشان می اندازد و او را می کشد.

متن کامل

پیرزنی پسری دارد که چون کچل است به او کچل خان می گویند. روزی فالگیری به پیرزن می گوید: پس از مرگ تو پسرت به پادشاهی می رسد و به مردم ستم می کند وسرانجام به خواری می میرد. پس از مرگ پیرزن و پادشاه شهر بزرگان جمع می شوند و بازی را به هوا پرتاب می کنند و می گویند باز بر سر هرکس نشست، او پادشاه است. باز ۳ بار بر سر کچل خان می نشیند. سرانجام کچل خان پادشاه می شود. شیطان به فریب کچل خان می پردازد و او را وامی دارد که به مردم ستم کند. سرانجام هم او را به بهانه ی شکار به داخل آتشفشان می اندازد و او را می کشد.

توضیحات:
Submitted by mehrzady on