پادشاهی دستور می دهد در عروسی پسرش مردم برای عروسش هدیه بیاورند. دهقانی در فکر است تا میوه ی جدیدی برای شاه ببرد. خداوند نهالی از بهشت برای او می فرستد تا بکارد و محصولش را برای شاه ببرد. شیطان به دهقان پیشنهاد می کند در آبیاری نهال او را یاری بدهد. محصول درخت انگور است و شاه از آن خوشش می آید ودستور می دهد آبش را بگیرند و نگه دارند. شبی پادشاه به سبب خوردن شراب مست می شود. شیطان به پیرمرد دهقان می گوید: من پای درخت انگور خون شیر و خوک و کفتار ریخته ام تا انگور این خاصیت را پیدا کند. پس از آن شاه دستور می دهد کسی حق ندارد آب انگور را بگیرد.
داستان کودکان: کشاورز سالخورده و شیطان
حقوق کودک:
ناشر پایگاه:
نشریه:
پدیدآورنده پایگاه:
کتاب پایگاه:
گالری پایگاه:
گونه پایگاه:
فایل ها:
پایگاه ها:
منابع
متن کامل
پادشاهی دستور می دهد در عروسی پسرش مردم برای عروسش هدیه بیاورند. دهقانی در فکر است تا میوه ی جدیدی برای شاه ببرد. خداوند نهالی از بهشت برای او می فرستد تا بکارد و محصولش را برای شاه ببرد. شیطان به دهقان پیشنهاد می کند در آبیاری نهال او را یاری بدهد. محصول درخت انگور است و شاه از آن خوشش می آید ودستور می دهد آبش را بگیرند و نگه دارند. شبی پادشاه به سبب خوردن شراب مست می شود. شیطان به پیرمرد دهقان می گوید: من پای درخت انگور خون شیر و خوک و کفتار ریخته ام تا انگور این خاصیت را پیدا کند. پس از آن شاه دستور می دهد کسی حق ندارد آب انگور را بگیرد.
توضیحات: