داستان کودکان: کشاورز سالخورده و شیطان

حقوق کودک:
ناشر پایگاه:
نشریه:
پدیدآورنده پایگاه:
کتاب پایگاه:
گالری پایگاه:
گونه پایگاه:
فایل ها:
پایگاه ها:
منابع

پادشاهی دستور می دهد در عروسی پسرش مردم برای عروسش هدیه بیاورند. دهقانی در فکر است تا میوه ی جدیدی برای شاه ببرد. خداوند نهالی از بهشت برای او می فرستد تا بکارد و محصولش را برای شاه ببرد. شیطان به دهقان پیشنهاد می کند در آبیاری نهال او را یاری بدهد. محصول درخت انگور است و شاه از آن خوشش می آید ودستور می دهد آبش را بگیرند و نگه دارند. شبی پادشاه به سبب خوردن شراب مست می شود. شیطان به پیرمرد دهقان می گوید: من پای درخت انگور خون شیر و خوک و کفتار ریخته ام تا انگور این خاصیت را پیدا کند. پس از آن شاه دستور می دهد کسی حق ندارد آب انگور را بگیرد.

متن کامل

پادشاهی دستور می دهد در عروسی پسرش مردم برای عروسش هدیه بیاورند. دهقانی در فکر است تا میوه ی جدیدی برای شاه ببرد. خداوند نهالی از بهشت برای او می فرستد تا بکارد و محصولش را برای شاه ببرد. شیطان به دهقان پیشنهاد می کند در آبیاری نهال او را یاری بدهد. محصول درخت انگور است و شاه از آن خوشش می آید ودستور می دهد آبش را بگیرند و نگه دارند. شبی پادشاه به سبب خوردن شراب مست می شود. شیطان به پیرمرد دهقان می گوید: من پای درخت انگور خون شیر و خوک و کفتار ریخته ام تا انگور این خاصیت را پیدا کند. پس از آن شاه دستور می دهد کسی حق ندارد آب انگور را بگیرد.

توضیحات:
Submitted by mehrzady on