تونک پیرمرد فقیری است. وقتی می میرد، پسرش تانک برای خرج مراسم دفن پدر از تاجری در شهر پول می گیرد و قرار می شود در برابر قرضش برای او کار کند. در راه شهر با زنی زیبا آشنا می شود و قصه ی خود را برای او میگوید زن با او همراه می شود و به خانه ی تاجر می روند. زن گونی ابریشمی را که تاجر در مقابل آنها قرار می دهد تا پارچه کنند، در یک هفته می بافد و به او می گوید که تانک همه ی آنها را بافته است. تاجر هم پسر را به کارخانه ی خود می برد و مزد خوبی به او می دهد. وقتی تانک از زن دلیل کارش را می پرسد، زن می گوید من فرشته ی خوبی هستم و مأمور شده ام پاداش کار نیکی را که تو در حق پدرت کرده ای بدهم.
داستان کودکان: پاداش نیکی
حقوق کودک:
ناشر پایگاه:
نشریه:
پدیدآورنده پایگاه:
کتاب پایگاه:
گالری پایگاه:
گونه پایگاه:
فایل ها:
پایگاه ها:
منابع
متن کامل
تونک پیرمرد فقیری است. وقتی می میرد، پسرش تانک برای خرج مراسم دفن پدر از تاجری در شهر پول می گیرد و قرار می شود در برابر قرضش برای او کار کند. در راه شهر با زنی زیبا آشنا می شود و قصه ی خود را برای او میگوید زن با او همراه می شود و به خانه ی تاجر می روند. زن گونی ابریشمی را که تاجر در مقابل آنها قرار می دهد تا پارچه کنند، در یک هفته می بافد و به او می گوید که تانک همه ی آنها را بافته است. تاجر هم پسر را به کارخانه ی خود می برد و مزد خوبی به او می دهد. وقتی تانک از زن دلیل کارش را می پرسد، زن می گوید من فرشته ی خوبی هستم و مأمور شده ام پاداش کار نیکی را که تو در حق پدرت کرده ای بدهم.
توضیحات: