داستان کودکان: مینو و غول

حقوق کودک:
ناشر پایگاه:
نشریه:
پدیدآورنده پایگاه:
کتاب پایگاه:
گالری پایگاه:
گونه پایگاه:
فایل ها:
پایگاه ها:
منابع

پیرزنی پسری به نام مینو دارد. چون آنها فقیرند، پیرزن گاوش را به مینو می دهد و می گوید در بازار بفروشد و پولش را غذا بخرد. در راه، مینو گاو را با چند لوبیای رنگارنگ عوض می کند. مادر مینو که ناراحت شده است، لوبیاها را از دست مینو می گیرد و در حیاط می ریزد. فردا صبح لوبیاها بزرگ شده اند و سر به فلک کشیده اند. مینو از لوبیاها بالا می رود. فرشته ای به او کمک می کند تا طلاهای پدرش را که سال ها پیش به دست غول کشته شده است، پس بگیرد. غول به دنبال مینو می رود و هنگام پایین آمدن از لوبیا پرت می شود و می میرد.

متن کامل

پیرزنی پسری به نام مینو دارد. چون آنها فقیرند، پیرزن گاوش را به مینو می دهد و می گوید در بازار بفروشد و پولش را غذا بخرد. در راه، مینو گاو را با چند لوبیای رنگارنگ عوض می کند. مادر مینو که ناراحت شده است، لوبیاها را از دست مینو می گیرد و در حیاط می ریزد. فردا صبح لوبیاها بزرگ شده اند و سر به فلک کشیده اند. مینو از لوبیاها بالا می رود. فرشته ای به او کمک می کند تا طلاهای پدرش را که سال ها پیش به دست غول کشته شده است، پس بگیرد. غول به دنبال مینو می رود و هنگام پایین آمدن از لوبیا پرت می شود و می میرد.

توضیحات:
Submitted by mehrzady on