مهیار فرزند تاجری در نیشابور است که می خواهد به بغداد سفر کند. در بغداد به نصیحت پدر به دیدار منصور شال فروش می رود که در میهمان نوازی و جوانمردی همتا ندارد. در مدتی که میهمان منصور است، عاشق همسر منصور می شود. منصور بدون اینکه مهیار بفهمد همسرش را طلاق می دهد و او را به عقد مهیار درمی آورد. مهیار جریان را از کنیز زن می شنود و پس از مدتی که منصور ورشکست می شود، او را به شهر خود دعوت می کند و همسرش را که همچون خواهر خود نگاه داشته است، به او باز می گرداند و مال بسیاری به او می بخشد.
داستان کودکان: مهیار نیشابوری و منصور شال فروش
حقوق کودک:
ناشر پایگاه:
نشریه:
پدیدآورنده پایگاه:
کتاب پایگاه:
گالری پایگاه:
گونه پایگاه:
فایل ها:
پایگاه ها:
منابع
متن کامل
مهیار فرزند تاجری در نیشابور است که می خواهد به بغداد سفر کند. در بغداد به نصیحت پدر به دیدار منصور شال فروش می رود که در میهمان نوازی و جوانمردی همتا ندارد. در مدتی که میهمان منصور است، عاشق همسر منصور می شود. منصور بدون اینکه مهیار بفهمد همسرش را طلاق می دهد و او را به عقد مهیار درمی آورد. مهیار جریان را از کنیز زن می شنود و پس از مدتی که منصور ورشکست می شود، او را به شهر خود دعوت می کند و همسرش را که همچون خواهر خود نگاه داشته است، به او باز می گرداند و مال بسیاری به او می بخشد.
توضیحات: