مردم شهری در کنار دریا از راه ماهیگیری زندگی می کنند. هر سال جوانی از این شهر ناپدید می شود. روزی جوان تنومندی که به ماهیگیری رفته است چشم بسته دستگیر و به قصر ملکه برده می شود. ملکه با او ازدواج می کند و جوان که شگفت زده شده است روزی وزیر را غافلگیر می کند و واقعیت ماجرا را از او می پرسد. وزیر می گوید ۶۰ سال پیش جادوگری به ملکه گفته است که هر سال باید با جوانی ازدواج بکند و سپس او را بکشد و خونش را بخورد. جوان همان شب زهر در جام ملکه می ریزد و او را می کشد و به شهر خود باز می گردد.
داستان کودکان: ملکه خونخوار
حقوق کودک:
ناشر پایگاه:
نشریه:
پدیدآورنده پایگاه:
کتاب پایگاه:
گالری پایگاه:
گونه پایگاه:
فایل ها:
پایگاه ها:
منابع
متن کامل
مردم شهری در کنار دریا از راه ماهیگیری زندگی می کنند. هر سال جوانی از این شهر ناپدید می شود. روزی جوان تنومندی که به ماهیگیری رفته است چشم بسته دستگیر و به قصر ملکه برده می شود. ملکه با او ازدواج می کند و جوان که شگفت زده شده است روزی وزیر را غافلگیر می کند و واقعیت ماجرا را از او می پرسد. وزیر می گوید ۶۰ سال پیش جادوگری به ملکه گفته است که هر سال باید با جوانی ازدواج بکند و سپس او را بکشد و خونش را بخورد. جوان همان شب زهر در جام ملکه می ریزد و او را می کشد و به شهر خود باز می گردد.
توضیحات: