پادشاهی صاحب فرزند نمی شود. شبی در خواب می بیند که ستاره ای از آسمان بر دامنش می افتد و اژدهایی ستاره را از دامنش می رباید. خوابگزاران به او می گویند صاحب پسری زیبا خواهد شد که زنان زیبا فریبش می دهند و زمام کارها را از دستش می گیرند. پس از مدتی همسرش پسری به دنیا می آورد که نامش را ستاره می گذارند، اما خود می میرد. ستاره را به دایه ای می سپارند که پسری به نام طاهر دارد. ستاره پس از مرگ پادشاه بر تخت می نشیند. اما زن پدر حسود فریبش می دهد و قدرت را از او می گیرد. طاهر به کمک ستاره می آید، او را آگاه می کند و زن پدر حسود را می کشد.
داستان کودکان: ستاره زمین
حقوق کودک:
ناشر پایگاه:
نشریه:
پدیدآورنده پایگاه:
کتاب پایگاه:
گالری پایگاه:
گونه پایگاه:
برچسب:
فایل ها:
پایگاه ها:
منابع
متن کامل
پادشاهی صاحب فرزند نمی شود. شبی در خواب می بیند که ستاره ای از آسمان بر دامنش می افتد و اژدهایی ستاره را از دامنش می رباید. خوابگزاران به او می گویند صاحب پسری زیبا خواهد شد که زنان زیبا فریبش می دهند و زمام کارها را از دستش می گیرند. پس از مدتی همسرش پسری به دنیا می آورد که نامش را ستاره می گذارند، اما خود می میرد. ستاره را به دایه ای می سپارند که پسری به نام طاهر دارد. ستاره پس از مرگ پادشاه بر تخت می نشیند. اما زن پدر حسود فریبش می دهد و قدرت را از او می گیرد. طاهر به کمک ستاره می آید، او را آگاه می کند و زن پدر حسود را می کشد.
توضیحات: