ملکه ای در هنگام مرگش وصیت می کند که پادشاه بعد از او، با زن زیباتری ازدواج بکند. وزیران دخترشاه همسایه را برای شاه انتخاب میکنند . دختر که ناراضی است شب در اتاقش گریه میکند فرشتهای به او میگوید : از شاه بخواه سرالاغ سحرآمیزی را بریده و پوستش را بکند و به تو بدهد بعد پوست الاغ را به تن کن واز شهر بیرون برو. دختر تمام این کارها را انجام داد بیرون شهر، کشاورزی الاغ را گرفته و به کار وامی دارد. الاغ هنگامی که کشاورز به شهر میرود از پوست خود بیرون میآید و به کنار رودخانه می رود. روزی پسر پادشاه دختر را کنار رودخانه می بیند و به قصر میبرد و با او ازدواج می کند.
داستان کودکان: دختری در پوست الاغ
حقوق کودک:
ناشر پایگاه:
نشریه:
پدیدآورنده پایگاه:
کتاب پایگاه:
گالری پایگاه:
گونه پایگاه:
برچسب:
فایل ها:
پایگاه ها:
منابع
متن کامل
ملکه ای در هنگام مرگش وصیت می کند که پادشاه بعد از او، با زن زیباتری ازدواج بکند. وزیران دخترشاه همسایه را برای شاه انتخاب میکنند . دختر که ناراضی است شب در اتاقش گریه میکند فرشتهای به او میگوید : از شاه بخواه سرالاغ سحرآمیزی را بریده و پوستش را بکند و به تو بدهد بعد پوست الاغ را به تن کن واز شهر بیرون برو. دختر تمام این کارها را انجام داد بیرون شهر، کشاورزی الاغ را گرفته و به کار وامی دارد. الاغ هنگامی که کشاورز به شهر میرود از پوست خود بیرون میآید و به کنار رودخانه می رود. روزی پسر پادشاه دختر را کنار رودخانه می بیند و به قصر میبرد و با او ازدواج می کند.
توضیحات: