عزیز، پسر تاجری اصفهانی است که دوستان پدرش پس از مرگ او ثروتش را تصاحب می کنند. عزیز به همراه کاروانی به سفر می رود. در بحرین عاشق زنی از زنان حرمسرای شاه می شود. شاه دستور می دهد دختر را به همراه عزیز به دریا بیاندازند. عزیز نجات پیدا می کند ولی دختر غرق می شود. عزیز با تاجری هندی که مروارید صید می کند، آشنا می شود. تاجر اورا به فرزندی می پذیرد و پس از مرگ همه ی ثروتش را برای او می گذارد.
داستان کودکان: جوان سرگردان
حقوق کودک:
ناشر پایگاه:
نشریه:
پدیدآورنده پایگاه:
کتاب پایگاه:
گالری پایگاه:
گونه پایگاه:
فایل ها:
پایگاه ها:
منابع
متن کامل
عزیز، پسر تاجری اصفهانی است که دوستان پدرش پس از مرگ او ثروتش را تصاحب می کنند. عزیز به همراه کاروانی به سفر می رود. در بحرین عاشق زنی از زنان حرمسرای شاه می شود. شاه دستور می دهد دختر را به همراه عزیز به دریا بیاندازند. عزیز نجات پیدا می کند ولی دختر غرق می شود. عزیز با تاجری هندی که مروارید صید می کند، آشنا می شود. تاجر اورا به فرزندی می پذیرد و پس از مرگ همه ی ثروتش را برای او می گذارد.
توضیحات: