تاجری سه پسر دارد که ثروتش را میان آنها تقسیم می کند. پسر بزرگ که مردی خیرخواه ونیک نفس است و از بینوایان دستگیری می کند، پس از مرگ پدر به تجارت می پردازد. برادر کوچک زرگری باز می کند. برادر میانی به سفر می رود و عاشق زنی می شود که همه ی ثروت او را از چنگش در می آورد و رهایش می کند. برادر کوچک به طمع افزایش طلاهایش و آموختن علم کیمیا همه ی طلاها را به باد می دهد و دوباره نزد برادر بزرگ باز می گردد. او به دو برادرش کمک می کند. روزی سه برادر به زیارت خانه ی خدا می روند. در راه برادر بزرگ کنیزی زیبا را به عقد خود در می آورد. دو برادر از حسادت، او و زنش را به دریا می اندازند.
داستان کودکان: تاجر بغداد و دختر شاه پریان
حقوق کودک:
ناشر پایگاه:
نشریه:
پدیدآورنده پایگاه:
کتاب پایگاه:
گالری پایگاه:
گونه پایگاه:
فایل ها:
پایگاه ها:
منابع
متن کامل
تاجری سه پسر دارد که ثروتش را میان آنها تقسیم می کند. پسر بزرگ که مردی خیرخواه ونیک نفس است و از بینوایان دستگیری می کند، پس از مرگ پدر به تجارت می پردازد. برادر کوچک زرگری باز می کند. برادر میانی به سفر می رود و عاشق زنی می شود که همه ی ثروت او را از چنگش در می آورد و رهایش می کند. برادر کوچک به طمع افزایش طلاهایش و آموختن علم کیمیا همه ی طلاها را به باد می دهد و دوباره نزد برادر بزرگ باز می گردد. او به دو برادرش کمک می کند. روزی سه برادر به زیارت خانه ی خدا می روند. در راه برادر بزرگ کنیزی زیبا را به عقد خود در می آورد. دو برادر از حسادت، او و زنش را به دریا می اندازند. زن که دختر شاه پریان است، همسرش را نجات می دهد و دو برادر را که ثروت برادر بزرگ را تصاحب کرده اند، تنبیه می کند و به شکل دو سگ سیاه درمی آورد.
توضیحات: