داستان کودکان: باغبان سالخورده و روباه سحرآمیز

حقوق کودک:
ناشر پایگاه:
نشریه:
پدیدآورنده پایگاه:
کتاب پایگاه:
گالری پایگاه:
گونه پایگاه:
فایل ها:
پایگاه ها:
منابع

پادشاهی باغبانی دارد که فرزندش از قراولان شاه است. خود باغبان برای باغ های شاه بسیار زحمت می کشد و باغ های پرمیوه ای برای او درست کرده است. شاه هربار به سپاس این کار خلعتی به او می دهد. روباهی به باغ راه می یابد و هر شب میوه های باغ را از بین می برد. شاه باغبان را به جرم دزدی زندانی می کند. پسر باغبان، روباه را به تله می اندازد. روباه به پسر می گوید: من را نکش، زیرا فرزندانم بی مادر می شوند. باغبان زاده دلش می سوزد و روباه را آزاد می کند. روباه یک دسته از تار موهایش را به پسر می دهد تا هر آرزویی دارد برآورده سازد. پسر نخست باغ را پر از میوه می کند، سپس پدرش را از زندان آزاد می کند.

متن کامل

پادشاهی باغبانی دارد که فرزندش از قراولان شاه است. خود باغبان برای باغ های شاه بسیار زحمت می کشد و باغ های پرمیوه ای برای او درست کرده است. شاه هربار به سپاس این کار خلعتی به او می دهد. روباهی به باغ راه می یابد و هر شب میوه های باغ را از بین می برد. شاه باغبان را به جرم دزدی زندانی می کند. پسر باغبان، روباه را به تله می اندازد. روباه به پسر می گوید: من را نکش، زیرا فرزندانم بی مادر می شوند. باغبان زاده دلش می سوزد و روباه را آزاد می کند. روباه یک دسته از تار موهایش را به پسر می دهد تا هر آرزویی دارد برآورده سازد. پسر نخست باغ را پر از میوه می کند، سپس پدرش را از زندان آزاد می کند.

توضیحات:
Submitted by mehrzady on