دانش آموزان مدرسهای در مسکو با راهنمایی و کمک معلمشان یک انجمن ادبی تشکیل می دهند. به پیشنهاد معلم، نام انجمن ادبی را گلب بارادیف می گذارند که نام یکی از نویسندگان آن شهر است، نوه ی او که در همان مدرسه درس می خواند. عضو افتخاری انجمن می شود. و به کمک او نمایشگاهی از کتاب ها و عکس های نویسنده در کلاس درست می کند. گلب بسیار خوشحال است. لکنت زبانش از بین می رود و دیگر کم حرف نیست. سال بعد نینل که دختری بیست و پنج ساله است، به جای معلم پیشین می آید و به پیشنهاد نینل قرار می شود بچه ها با نویسندگان قدیمی تر آشنا شوند. پس از مدتی دیگر گلب مرکز توجه نیست.
داستانی بسیار هولناک
دانش آموزان مدرسهای در مسکو با راهنمایی و کمک معلمشان یک انجمن ادبی تشکیل می دهند. به پیشنهاد معلم، نام انجمن ادبی را گلب بارادیف می گذارند که نام یکی از نویسندگان آن شهر است، نوه ی او که در همان مدرسه درس می خواند. عضو افتخاری انجمن می شود. و به کمک او نمایشگاهی از کتاب ها و عکس های نویسنده در کلاس درست می کند. گلب بسیار خوشحال است. لکنت زبانش از بین می رود و دیگر کم حرف نیست. سال بعد نینل که دختری بیست و پنج ساله است، به جای معلم پیشین می آید و به پیشنهاد نینل قرار می شود بچه ها با نویسندگان قدیمی تر آشنا شوند. پس از مدتی دیگر گلب مرکز توجه نیست. به پیشنهاد یکی از دانش آموزان به نام آلیک که آخرین رمان پلیسی بارادیف را خوانده و تحت تاثیر آن قرار گرفته است، دانش آموزان کلاس به ویلای خارج از شهر بارادیف که رخدادهای آخرین رمانش در آن می گذرد می روند. گلب می خواهد برنامه را طوری ترتیب دهد که والدین دانش آموزان تصور کنند نینل به آن ها اجازه ی این کار را داده است تا با دیر آمدن بچه ها، والدین تصمیم به اخراج معلم جدید بگیرند و او دوباره بتواند جایگاه پیشین خود را در مدرسه پیدا کند. اما آلیک به نقشه ی او پی می برد و قرار می شود دانش آموزان در بازگشت، واقعیت را برای والدین خود توضیح دهند.