داستانهای کهن : ملای مکتب دار

حقوق کودک:
ناشر پایگاه:
نشریه:
پدیدآورنده پایگاه:
کتاب پایگاه:
گالری پایگاه:
گونه پایگاه:
فایل ها:
پایگاه ها:
منابع

ملای مکتب داری که راستگو و درستکار نبود، در مکتب خانه ای به بچه ها درس می داد. شاگردان او که در خانه از پدر و مادرشان راستی و درستی را آموخته بودند، تصمیم گرفتند در فرصتی مناسب به ملا درسی بدهند. روزی ملا از دو نفر از شاگردانش خواست تا سینی ای را که در آن مرغ بریان و شیشه ای شربت بود به خانه اش ببرند ولی سفارش کرد که دستمال از روی مرغ کنار نرود، چون مرغ می پرد و شیشه شربت هم خورده نشود که زهرآلود است. دو شاگرد هم در راه مرغ بریان و شربت را خوردند. وقتی ملا از آن ها پرسید که غذا را چه کردند، آن ها پاسخ دادند که مرغ پرید و ما از ناراحتی زهر را خوردیم.

متن کامل

ملای مکتب داری که راستگو و درستکار نبود، در مکتب خانه ای به بچه ها درس می داد. شاگردان او که در خانه از پدر و مادرشان راستی و درستی را آموخته بودند، تصمیم گرفتند در فرصتی مناسب به ملا درسی بدهند. روزی ملا از دو نفر از شاگردانش خواست تا سینی ای را که در آن مرغ بریان و شیشه ای شربت بود به خانه اش ببرند ولی سفارش کرد که دستمال از روی مرغ کنار نرود، چون مرغ می پرد و شیشه شربت هم خورده نشود که زهرآلود است. دو شاگرد هم در راه مرغ بریان و شربت را خوردند. وقتی ملا از آن ها پرسید که غذا را چه کردند، آن ها پاسخ دادند که مرغ پرید و ما از ناراحتی زهر را خوردیم. ملا از این کار بچه ها درس گرفت و پس از آن راستگو و درست کردار شد.

توضیحات:
Submitted by farzant on