داستانهای کهن : سه لقمه چرب

حقوق کودک:
ناشر پایگاه:
نشریه:
پدیدآورنده پایگاه:
کتاب پایگاه:
گالری پایگاه:
گونه پایگاه:
فایل ها:
پایگاه ها:
منابع

خرسی در خواب دید که سه لقمه ی چرب به دست می آورد. با این امید به راه افتاد. اول بزغاله ای را دید، ولی بزغاله او را گول زد و برایش آواز خواند و به این ترتیب چوپان و سگ گله آمدند و خرس را کتک زدند. پس آن دو قوچ را دید که آن دو هم با حیله ای که به کار بستند، با شاخ هایشان به پهلوی خرس زدند و او را بی هوش به زمین انداختند. سپس، خرس، شتری را دید. شتر هم او را فریب داد و لگدی به او زد و بی هوشش کرد. وقتی به هوش آمد، متوجه شد که تعبیر خوابش چه بوده است.

متن کامل

خرسی در خواب دید که سه لقمه ی چرب به دست می آورد. با این امید به راه افتاد. اول بزغاله ای را دید، ولی بزغاله او را گول زد و برایش آواز خواند و به این ترتیب چوپان و سگ گله آمدند و خرس را کتک زدند. پس آن دو قوچ را دید که آن دو هم با حیله ای که به کار بستند، با شاخ هایشان به پهلوی خرس زدند و او را بی هوش به زمین انداختند. سپس، خرس، شتری را دید. شتر هم او را فریب داد و لگدی به او زد و بی هوشش کرد. وقتی به هوش آمد، متوجه شد که تعبیر خوابش چه بوده است.

توضیحات:
Submitted by baharg on