خرچنگ پیر

حقوق کودک:
ناشر پایگاه:
نشریه:
پدیدآورنده پایگاه:
کتاب پایگاه:
گالری پایگاه:
گونه پایگاه:
فایل ها:
پایگاه ها:
منابع

خرچنگ پیری در ته دریا زندگی می کرد. او از چیزهایی که در زندگی اش دیده بود برای بچه خرچنگ ها تعریف می کرد. روزی از اینکه همواره در لانه اش می ماند، خسته شد و شروع کرد به راه پیمایی در کف دریا. به کشتی ای رسید که مدت ها پیش غرق شده بود. از داخل آن کشتی خنجری پیدا کرد و با خود به لانه اش برد. بچه خرچنگ ها از آن خنجر خوششان آمد و خواستند برای خودشان خنجر بسازند، اما خرچنگ پیر به آن ها گفت که چون مانند انسان صاحب عقل نیستند، نمی توانند خنجر بسازند.

متن کامل

خرچنگ پیری در ته دریا زندگی می کرد. او از چیزهایی که در زندگی اش دیده بود برای بچه خرچنگ ها تعریف می کرد. روزی از اینکه همواره در لانه اش می ماند، خسته شد و شروع کرد به راه پیمایی در کف دریا. به کشتی ای رسید که مدت ها پیش غرق شده بود. از داخل آن کشتی خنجری پیدا کرد و با خود به لانه اش برد. بچه خرچنگ ها از آن خنجر خوششان آمد و خواستند برای خودشان خنجر بسازند، اما خرچنگ پیر به آن ها گفت که چون مانند انسان صاحب عقل نیستند، نمی توانند خنجر بسازند. انسان ها با کمک گرفتن از عقل شان کارهای زیادی می کنند، اما آن ها نباید زیاد به انسان ها نزدیک شوند، چون ممکن است با استفاده از حیله و ابزاری که دارند آن ها را شکار کنند.

توضیحات:
Submitted by farzant on